۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

سکوت

زمانی برای زیستن
                     برای گریستن...
او را دوست دارم

و خواهم داشت.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به که بايد دل بست؟

به که شايد دل بست؟

سينه ها جای محبت همه از کينه پر است

هيچکس نيست که فرياد پر از مهر تو را، گرم پاسخ گويد

نيست يک تن که در اين راه غم آلوده عمر

قدمی، راه محبت پويد

z گفت...

می سرایی یک غزل؟جانم فدای شعر تو
می زند آتش به جانم شعله های شعر تو
حوریان در شعر تو مستند و دلها غرق خون
جان فدای روح با دل آشنای شعر تو
می سرایی شعر دیگر از می و از مهر یار
من به جان خود خریدارم صفای شعر تو
دل به دنبال وفا در شعر تو گردد ولی
می شود گم در خم پس کوچه های شعر تو